خلاصه :
Chloe ون Heerden ( 19 ساله ) پس از بازگشت به شهر زادگاه خود , by وان , ( 19 ) تلاش میکند تا با مادر شدن رابطه برقرار کند . علیرغم حمایت مادرش , روبی ( 35 ) , کلویی با تقاضای یک مادر جدید . گریه مداوم بچه , حس رو به رشد احساس گناه و جنون , کلویی را به افسردگی تیره میفرستد . برای محافظت از پسرش , کلویی در هر موقعیتی خطر را میبیند . او به دکتر تیموتی رید , روانشناس خانواده ( 40 % ) سفر میکند که افکار و احساسات intrusive را تشخیص میدهد و احساسات of را به یک مورد ملایم از افسردگی کودکان تشخیص میدهد . با این حال , افکار شدیدتر و شدیدتر میشوند . کلویی شروع به شنیدن صداهایی و زمزمه لالایی کودکی میکند و flashes یک ماهیت غریب در اطرافش را میبیند . با اطمینان به اینکه این ماهیت واقعی است , کلویی همه چیز را در قدرت خود برای محافظت از پسرش انجام میدهد . سقوط