خلاصه :
آنا تمام دوران کودکی را زیر نظر یک مرد مرموز , که فقط پدر میداند , میگذراند . او را در یک اتاق زیر شیروانی نگه میدارد که او را از the , یک هیولا که در بیرون پرسه میزند , بترساند . در 16 سالگی , آنا با آزاد شدن در شهر کوچک به نام الن کوپر که به او کمک میکند تا زندگی جدیدی را به عنوان یک نوجوان عادی شروع کند . اما همان طور که بدنش شروع به شکوفه کردن میکند , کابوسهای دوران کودکی او با انتقام