خلاصه :
پس از قتل پدرش به نام شان راسل به خانه رفت و با دو فرزند , دختر جاسم و پسرش گلاور " بزرگ شد . شوان قصد دارد ملک father's را سروسامان بدهد و خانه از راه دور را بفروشد که دارای چندین ویژگی امنیتی از جمله یک نمایشگر کنترل از راه دور است . سیستم امنیتی در زمان رسیدن آنها از خط خارج میشود , اما به زودی با جاسم ین باز میگردد . افراد خانواده , چهار مجرم , پیتر , سام , دانکن , و رهبر آنها ادی - در حال حاضر در خانه هستند . جاسم و کلور در حالی که شوان بیرون است به گروگان گرفته میشوند . پیتر به دنبال شان به جنگل میدود , جایی که او موفق میشود بیهوش شود . او دست و دهانش را بسته و از تلفن داخلی برای تماس با خانه استفاده میکند . ادی به او میگوید که تنها برای امنیت آمدهاند و 4 میلیون دلار که آنها معتقدند داخل است ; اسحاق تحت بازجویی بود و سام فهمیده بود که داراییهای